جدول جو
جدول جو

معنی داغ درفش - جستجوی لغت در جدول جو

داغ درفش(غِ دِ رَ)
داغ دروش. درفش داغ. داغ کردن با درفش. داغ که با درفش تفته براندام پدید آرند. رجوع به دروش و داغ و درفش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داغ و درفش
تصویر داغ و درفش
داغی که با درفش تفته بر پوست بدن بگذارند و نوعی از شکنجه است که در قدیم متداول بوده
فرهنگ فارسی عمید
(غِ دِ رَ)
منسوب به داغ درفش. داغی با درفش پدید آمده. داغی که درفش را گرم کرده، دهند و بداغ درفشی اکثر سوراخ کردن در چیزی منظور باشد. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(غِ دِ رَو / رُو)
داغ درفش. داغی که با درفش بر اندام پدید آرند. درفش داغ. دروش داغ. داغی که برای امتیاز چهارپایان و ستوران بر اندام آنان پدید آرند بوسیلۀ درفش گداخته به آتش:
بموسمی که ستوران دروش داغ کنند
ستوروار بر اعدا نهاد داغ دروش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(غُدِ رَ)
داغ و دروش. درفش داغ. دروش داغ. رجوع به داغ درفش و ترکیبات داغ شود
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. از 32 تا 36هزارگزی شمال باختری کرمانشاه. بین رود خانه قره سو و رود خارک واقع و محلی است دشت، سردسیر و سکنۀ آن 510 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آنجا غلات، دیمی، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. در سه محل بفاصله 4 هزار گز واقع به داردرفش قلعه - داردرفش محمد امین میرزا و داردرفش سیدکریم مشهور و سکنۀ این سه بخش بترتیب 235 و 198 و 77 تن است. در سازمان بخشداری داردرفش سیدکریم جزء دهستان سنجابی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از داغ و درفش
تصویر داغ و درفش
((غُ دِ رَ))
آهن تفته و سیخ سرخ کرده
فرهنگ فارسی معین
داغی بر روی بدن گوسفندان و دیگر احشام، داغ و درفش، خشونت
فرهنگ گویش مازندرانی